بحثی دربارهء صرف فعل در زبان علمی فارسی
نویسنده : دکتر محمد حیدری ملایری
کتاب امروز، پاییز ۱۳۵۲ خورشیدی / ۱۹۷۳ میلادی – صفحهء ۴۵ تا ۴۸
بیان مفهومهای علمی و فنی غرب به زبان پارسی همواره با مسائل فراوانی روبرو بوده است. مقالهء حاضر بحثی است دربارهء یکی از جنبههای این دشواریها. در اوایل قرن نوزدهم، ایرانیان با فرهنگ و تمدن اروپایی تماس بیشتری یافتند. رفتن برخی از ایرانیان به اروپا برای آموختن علوم و فنون و نیز دعوت از اروپاییان برای تعلیم در ایران، سبب آشنایی هر چه بیشتر ایرانیان با علوم و فنون نوین شد. بویژه، بعد از مشروطه، گرایش بسیار به تالیف و ترجمهء کتابهای علمی و فنی پدید آمد، و علوم نوین به حوزههای درسی ایران وارد شدند.
این علوم نوین مفهومهایی داشتند که در زبان فارسی بیسابقه بودند، و طبعاً فارسی میبایست آنها را در خود جای دهد. اشکال، تنها در نداشتن اصطلاحهای نو نبود، زیرا در انتقالهای فرهنگی، همیشه هر زبان مفهومهایی را که ندارد به هر ترتیب از چند راه فراهم میآورد – مثلا از وام گرفتن اصطلاحهای بیگانه، و نیز ساختن واژههای نو در برابر آن مفهومها. اشکال اساسی یکی این بود که زبان دری چندان تجربهای برای درآوردن واژههای بیگانه به قاعدههای دستوری خود نداشته است. دیگر آنکه نثر علمی فارسی در زمان تماس با فرهنگ اروپایی توانایی چندانی نداشت، و به گفتهء ملک الشعراء بهار نه عربی بود و نه پارسی، و پر بود از روابط بیرویه و جملههای بیسروپای. [۱]
زبان فارسی با شیوهء منظم و منسجم اصطلاحشناسی یا ترمینولوژی
علمی اروپا روبرو بود که پس از رنسانس و انقلاب صنعتی رفته رفته روشدارتر
و تواناتر شده بود. مؤلفان و مترجمان آن دوره، تعدادی از اصطلاحهای
اروپایی، بویژه فرانسوی، را در گفتهها و نوشتههای خود وارد ساختند و نیز
از زبان عربی کمک گرفتند – اما در این کارها ضابطهای وجود نداشت؛ بعلاوه
عربی نیز با همین اشکالات، منتها از جنبههای دیگری روبرو بود. به عنوان
نمونه میتوان از اصطلاحهای زیر که در آن ایام به کار میرفته نام برد:
ضغظه، تر؟یب، جرثقیل، بارومطر، تحمیص، قوای معاونه، قوهء اتصالیه، مطلوئید،
موازنة المیاه، آلت سباحه، میزان الثقل، ایزومرفیسم، اراضی مرسوبه.