association
ما به association می گوییم «انجمن» که فارسی است و برای دسته و گروه
انسانی خوب است. ولی اگر بخواهیم بگوییم چیزی را با چیز دیگری اسوسیه می
کنیم(مثلا در ذهن) دیگر نمی توانیم انجمن را به کار بریم. واژه ی روشنی هم
برایش نداریم (در اخترشناسی هم این تَرم معنای خاصی دارد). هم چنین، فعل
associate یعنی «ربط دادن دو یا چند چیز با هم» را چه کنیم؟ در لاتین این
واژه از ستاک -soc «باهم بودن» می آید که society هم از آن است. از
پورواهند-و-اروپایی sckw «دنبال کردن، باهم بودن»، که اوستایی آن «هَچ،
هَخ، هَش» است. بخش نخست واژه ی باستان «هخامنش» (به معنای دوستِ اندیشه)
هم از این ریشه است. همچنان که حرف اضافه ی «از» در فارسی.
پیشنهاد من
این است اگر از ریشه ی ایرانی هَز به معنای با هم بودن استفاده کنیم،
خواهیم داشت : آهزیدن=associat، آهزش association، آهزشی=associative،
آهزندگی=associativity، واهَزیدن=dssociate، واهَزش=dssociation،
هَزانه=society