وام واژه ها (#)
وام گرفتن واژههای ذاتی که با خود جداشدههایشان را نمیآورند مشکلی
نیست و میتوان آنها را پذیرفت وقتی کاربرد گسترده داشته باشند.
در این صورت این وامواژهها پارسی به حساب میآیند. بدین معنا که همهی
قاعدههای زبان پارسی بر آنها اعمال میشوند.
با این حال، به خاطر وجود حس پارسیگرایی در میان ایرانیان و همچنین نیاز
به اصلاح و ارتقای زبان پارسی، این گرایش نیز وجود دارد که این وامواژهها
نیز جای خود را به واژههای پارسی بدهند.
برای نمونه، وامواژهی «لغت» را در نظر بگیرید که خود عربیدهی logos
یونانی است.
این واژه غیر از شکل جمع عربیاش، یعنی «لغات»، و صفتاش، یعنی «لُغَوی»،
هیچ جداشدهی عربی دیگری در پارسی ندارد. ولی در چند شکل دورگه مانند
«لغتنامه» و «لغتساز» و «لغتسازی» نیز به کار رفته است.
با این حال، چند دههای است که «لغت» کم کم میدان را خالی کرده و جای خود
را به «واژه»ی پارسی میدهد
(در پارسی میانه vâcak،
از اوستایی -vaccah،
از ریشهی -vak،
بسنجید با سانسکریت -vacas،
لاتین vox و vocare،
یونانی ops وepos و
پوروا-هند-و-اروپایی -wek*
«سخن گقتن»).
حتا مردم عادی و نویسندگانی که چندان در پارسیگویی پیشتاز نیستند نیز به
گستردگی از «واژه» استفاده میکنند.
در ترجیح دادن «واژه» بر «لغت» نمیتوان جنبههای زیباشناختی را نایده
گرفت.
زیربند ۷ - ۳ پیشگفتار فراوا