واژه سازی مکانیکی
درود . قبلا به ترم واژه سازی مکانیکی برخورده بودم که آقای آشوری به کار می برند، ولی واژه سازی ماشینی نشنیده بودم. به هر روی، به کار بردن این گونه ترمها تا حدی پژوراتیو است. و میخواهد بگوید در این روش اندیشه به کار نمی رود. ولی میدانم که آقای ذوالفقاری چنین نمی اندیشد. استفاده از ریشه شناسی برای ساختن برابرهای فارسی این خوبی را دارد که کار را بر پایه و مبنایی قرار می دهد. وگرنه کار بسیار دشوار می شود. ورتنده ها چنان بسیارند که همگرایی دشوار میشود. چیزی که چیره میشود سلیقه و درآختیگی است. من پایه را ریشه شناسی قرار میدهم چون فارسی هندواروپایی است و زبانهای دهنده هند.اروپایی اند. الگوهای واژه سازی در آنها همانندند. برای استاهش بیشتر به پیشگفتار فراوا پاراگراف 3-9 بازگردید. ولی این به آن چمار نیست که این روش در همه جا پاسخگو خواهد بود. در این باره هم در آن پیشگفتار سخن گفته ام به آن بازگردید. برای نمونه analemma و cause را نمی توان با ریشه شناسی از یونانی و لاتین تزجمه کرد، ولی در باره ی cause .می توان از ریشه شناسی آلمانی استفاده کرد. در عربی هم این روش را به کار برده اند. analysis را تحلیل ترجمه کرده اند و planet را سیاره. به ایده اشاره کرده اید، ولی من برابر فارسی آن را از راه ریشه شناسی نساخته ام. مینه از مینیدن می آید به چمار اندیشیدن. اینکه واژه ها چمارهای دیگری می گیرند درست است و باید به آن توجه کرد. هر کاته را باید سنجید، مانند نمونه هایی که در بالا دادم. نباید یکی دو کاته ی استثنایی را گرفت و بر پایه ی آنها روش را در کل رد کرد. واژه ی object چمارهای بسیار گرفته. با این همه میتوان برای چمار اصلی آن از ریشه شناسی سود برد و برآخت را ساخت. افسوسمندانه بیش از این وقت ندارم در این باره بیوستاهم. امیدوارم این یادداشت کوتاه کمی روشن کننده باشد. شاد و کامروا باشید. (دکتر حیدری ملایری)