وام واژه ها در فراوا
وام واژه ها، واژه هایی اند که از یک زبان به زبان دیگر راه می یابند. برای نمونه واژگانی چون تلفن، اتم، استحضار، محاصره، اتوبان، سماور و بسیاری دیگر در فارسی وام واژه اند. وام گرفتن واژه های ذاتی، چنان چه با خود جداشده هایشان را نیاورند و یا بر پایه ی قانون های زبانیکِ زبان مقصد صرف شوند، پراسه (مسئله) ای به دنبال نخواهد داشت. تَرم هایی چون یون، فضا و قطب نمونه هایی از این دست هستند. فضا و قطب هیچ جداشده ای را با خود به زبان فارسی نیاورده اند. یون نیز پس از ورود به خوبی در دستگاه صرفی آن حل شده و تَرم هایِ یونیدن، یونش، یونگر، یوننده، یونیده، وایونش و یون سپهر با استفاده از آن ساخته شده است. با این که این واژه ها در زبان فارسی خطری برای آن به شمار نمی روند، همان گونه که سدها واژه ی فرانسوی در انگلیسی آسیبی به آن نرسانده اند، حس پارسی گرایی و نیز نیاز به زبانی یکدست و پرسون (دقیق) سبب می شود این واژگان نیز تا آن جا که شدنی است جای خود را به تَرم هایِ پارسی بدهند. گفتیم تا آن جا که شدنی است، یعنی نباید جایگزینی وام واژه ها با واژه های پارسی از پَرسونی، سادگی و زیبایی زبان بکاهد. برای نمونه در فارسی هموگ (معادل) پرسونی برای واژه های یون و اتم نداریم. از این رو با سپاک به (with respect to) آن چه که پیشتر گفته شد می توانیم این تَرم ها را فارسی بدانیم و از آن در فارسی جداشده هایی بسازیم. دکتر محمد حیدری ملایری در فراوا همواره اصل پیش-گفته را پاس داشته اند و تا آن جا که شدنی بوده است برای وام واژه ها، هموگ های فارسی در پیش نهاده اند. با این حال درسد پایینی از واژگان در فراوا - با آن که ما آن ها را فارسی به شمار می آوریم - خاستگاه فارسی ندارند. در زیر شماری از وام واژه های فراوا آمده است.
- صفر، قطب، یون، اتم، مولکول، فضا، ناحیه، عدد، جرم، وزن، تصویر، کاتالوگ، مرکز، حد، موج، طول، حساب، محل، شعاع، افق، قانون، زاویه، دایره، حالت، هیپر(پیشوند)، هیدور(پیشوند)، هاله، حلقه، حس، درجه، عمر، عدسی، ساعت، شمع، فصل، نقطه، مغناتیس، اسید، قلیایی، قطر، خطر، اسطرلاب، بطری، مخروط، مُد، مُدل، سن، عصر، مدار، صدف، رادار، رادیان، قفل، حوضه، حباب، ماگما، بحث، خلاء، لحظه، حنجره، حلق، ماتریس، جت، سیاره، جو، سیارک، شهاب، کوانتوم، فیزیک، الکترون، پروتون، سانسور، جدول، سری -
با درود به دوست گرامی، سوشیانت مسی. گفتنیست که واژه ی فزا فارسی است.و هم ریشه ی آن کارواژه ی افزودن و فزایستن و فزایش را میتوان برابر فاصله و فاصله دادن دانست. اما فضا به چم بیرون سپهر{جو زمین} در زبان فارسی باستان واژه ی سپاش است که یک واژه ی اریایی بوده و در انگلیسی space میباشد