رایانگر
شنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۲:۴۲ ب.ظ
روشنگری ی دانشی و ریشه شناختی درباره ی «رایانگر»، برابر ِ فارسی ی ِ «کامپیوتر»
یادداشت نویسنده :
کلیدْواژه ی انگلیسی ی «کامپیوتر»، یکی از جهانْ شمول ترین و
پُرکاربُردترین وامْ واژه ها در دیگرْ زبانها و در رسانه های همگانی است. امّا در
زبان فارسی، نزدیک به تمام ِ کاربَران دستگاهی که بدین نام
خوانده شده است، همان نام بیگانه را به کار می برند و می نویسند و تنها در برخی از رسانه ها
و نهادهای ، «رایانه» -- که نمی دانیم پیشنهاد چه کسی بوده -- جای گزین آن شده
است. آقای دکتر محمّد حیدری ملایری استاد و کارشناس در نِپاهِشگاه ِ
(رصدخانه) ی ِپاریس،
در پژوهش ارزشمند خود با نام:
فرهنگ ریشه شناختی ی ِ اخترشناسی و
اخترفیزیک (انگلیسی - فرانسه - فارسی)
An Etymological Dictionary of
Astronomy and Astrophysics English-French-Persian
By: M. Heydari-Malayeri,
Paris Observatory
با دقّتی ریشه شناختی و نگاهی ساختارگرایانه، ترکیب «رایانگر» را
به جای «کامپیوتر» آورده است. من نیز که ساخت این واژه را سزاوار و پذیرفتنی
یافتم، آن را در نوشته هایم به کار بُردم.و اما روشنگری در باره ی
این واژه ی پارسی :
computer = râyângar (#) رایانگر
Fr.: ordinateur
An electronic device which can accept data, apply a series of logical instructions
rapidly, and supply the results of the processes as information.
From → compute (v.) + suffix → -er.
Râyângar "arranger, organizer," on the model of Fr. ordinateur according to
which the electronic device arranges/organizes instructions and information.
Râyângar, from râyân- stem of râyânidan "to regulate, set in order," from
Mid.Pers. râyânīdan "to arrange, organize" + -gar agent suffix. Râyân-, from
rây-, Mod.Pers. ârây-, ârâyeš, ârâyidan "to arrange,
adorn," Mid.Pers. ârây-
ârâstan "to arrange, adorn;" O.Pers. rād- "to prepare," rās- "to be right, straight,
true," rāsta- "straight, true" (Mod.Pers. râst "straight, true"); Av. rāz- "to direct,
put in line, set," razan- "order;" Gk. oregein "to stretch out;" L. regere "to lead
straight, guide, rule," p.p. rectus "right, straight;" Skt. rji- "to make straight or right, arrange, decorate;" PIE base *reg- "move in a straight line;" see also → direct.
ârâstan "to arrange, adorn;" O.Pers. rād- "to prepare," rās- "to be right, straight,
true," rāsta- "straight, true" (Mod.Pers. râst "straight, true"); Av. rāz- "to direct,
put in line, set," razan- "order;" Gk. oregein "to stretch out;" L. regere "to lead
straight, guide, rule," p.p. rectus "right, straight;" Skt. rji- "to make straight or right, arrange, decorate;" PIE base *reg- "move in a straight line;" see also → direct.
متن فرهنگ ریشه شناختی ی ِ
اخترشناسی و اخترفیزیک را در این نشانی بیابید و بخوانید: ↓
گزارش کوته نوشتهای به کار رفته در روشنگری ی بالا و نیز پیشگفتار و
فهرست خاستگاهها و پشتوانه های پژوهشی ی این فرهنگ را نیز می توانید در همین نشانی
ببینید و بخوانید.
بازگفت از تارنمای ایران شناخت - استاد دکتر جلیل دوستخواه
۹۴/۰۲/۲۶
قبلا ازتون دعوتتون کرده بودم برای عضویت در گروه جامعه وبمستران
مهندس چرا نیومدی توی گروه
خوشحال میشیم تشریف بیارید و دوستان دیگه تبادل اطلاعات داشته باشیم
گروه جامعه وب مستر ها
https://t.me/joinchat/DBhKUBJE3gUMxzABig66Ig