تَوَند
پتانسیل به چِمار (معنا) داشتن گنجایش برای پیشرفت در چیزی در آینده است. از این رو در فارسی آن را عامل بالقوه، بالقوه، ذخیره اى، پنهانى، داراى استعداد نهانى، پتانسیل و ... ترجمه می کنند. جستجو در فرهنگ های فارسی ما را به برآیه (نتیجه) های زیر می رساند.
فرهنگ فارسی معین (#)
(پُ یِ) [ انگ . ] (اِ.) 1 - ظرفیت انجام کار، توانایی برای کار. 2 - کاری که میدان گرانسی یا میدان الکتروستاتیکی ، با علامت مخالف ،انجام می دهد تا واحد جرم یا واحد بار الکتریکی مثبت از نقطة مرجع تا نقطة مورد نظر جابه جا شود. (فره ).
- پرسون (دقیق) باشد.
- یکتا (منحصر به فرد) باشد.
- پارسی باشد.
- کوتاه ، خوش آهنگ و زیبا باشد.
فرهنگ ریشه شناختی اخترشناسی و اخترفیزیک دکتر محمد حیدری ملاریری با آتانش (توجه) به ویژگی های یادشده واژه ی تَوَند را در برابر پتانسیل در پیش می نهد.
ساخت شناسی واژه ی توند (#)
توند از تَو + وَند. تَو/ Tav ستاک « توان » است. ورتاهای دیگری از تَو را در برخی گویش های ایرانی می توان دید. هم چون تاو، تاب و دیگران. وَند نیز پسوند سازنده ی صفت به چِمار (معنا) « دارندگی، همانندی و باز آنش » است.