توانیک
دوشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۲، ۰۴:۰۸ ب.ظ
در این پیوست برآنیم به بررسی درآیه ای دیگر از فرهنگ ریشه شناختی دکتر حیدری ملایری بپردازیم.درواقع این نوشتار سرآغازی خواهد بود بر رشته ای از جستارها که به واکاوی درآیه های فرهنگ یادشده می پردازد.البته خواست ما به چالش کشیدن برابرنهادهای پارسی دکتر حیدری ملایری نیست (چرا که جایگاه دانشی این دانشمند بزرگ کجا و دانسته های اندک ما کجا) بلکه می خواهیم پرکاربردترین ترم های دانشی را در قالبی چنین به خوانندگان و دوستداران زبان پارسی پیشنهاد کنیم. اکنون به یادکرد درآیه ی توانیک خواهیم پرداخت.
فرهنگ دکتر حیدری ملایری توانیک را برای واژه ی اروپایی دینامیک پیش کشیده است.
تعریف نخست
Involving or relating to force related to motion
تعریف دوم
Pertaining to the science of → dynamics
تعریف دوم
Pertaining to the science of → dynamics
ریشه شناسی واژه ی انگلیسی این مفهوم پرکاربرد مهندسی به قرار زیر است :
From Fr. dynamique, from Ger. dynamisch, introduced by Leibnitz in 1691,
from Gk. dynamikos "powerful," from dynamis "power," from dynasthai
"be able to have power" + → -ic
و سرانجام به ریشه شناسی واژه ی پارسی و چگونگی ساخت آن می رسیم.در این بخش ریشه ی واژه ی توانیک را تا زبان های کهن ایرانی همچون پارسی باستان و پارسی میانه دنبال می کنیم :
Tavânik, from tavân "power, strength," tavânestan "to be powerful,
able," + Pers. suffix -ik; → -ics. The first component from
Mid.Pers. tuwan "power, might," from O.Pers./Av. base
tav- "to have power, to be strong, to be able," Av. tavah- "power,"
təviši- "strength," Mod.Pers. tuš, tâb "power, ability,"
O.Pers. tauman- "power, strength," tunuvant- "powerful,"
Skt. tu- "to be strong, to have authority,"
tavas-, tavisa- "strong, energetic," tavisi- "power, strength" +
-ik→ -ic
از واژه ی توانیک در پارسی جداشده های (مشتقات) بسیاری ساخته می شود،چند نمونه را یادآور می شویم :
هواتوانیک ( aerodynamics) ، اخترتوانیک(astrodynamics) ،برقاتوانیک(electrodynamics) ، هیدروتوانیک(hydrodynamics)، مغنات-و-هیدروتوانیک(magnetohydrodynamics (MHD))، گرماتوانیک(thermodynamics) و ...
۹۲/۰۸/۰۶