اندر چرایی پاسداری از زبان
مجتبی ذوالفقاری| پالایش زبان پرسمانی است ریشهدار و کهن، چنانکه ژرفترین
ریشههای آن به روزگار ساسانی و فرهنگستان(دانشگاه) جندیشاپور میرسد. نهادی که
فزون بر آرمانهای دانش گسترانه ی خود به کار واژهسازی و برابر یابی برای واژگان
بیگانه نیز میپرداخت. با برآمدن خورشید اسلام و گسترش سرزمینهای اسلامی، ایران
نیز بدست "فاتحان مسلمان" افتاد. این رویداد سبب شد تا تماس ایرانیان با
تازیان و به پیرو آن اندرکنش یا تعامل زبانهای ایرانی با زبان تازی بیشازپیش
گردد. این رخداد زمینهی دادوستد واژگانی بزرگی را در میانهی این دو زبان فراهم
آورد. واژگان بسیاری از هر دو زبان به زبان دیگر راه یافتند. البته این دادوستد که
اکنون به اوج خود رسیده بود پیشتر نیز وجود داشت؛ چنانکه پیشازاین شماری از
واژگان پارسی به متن قرآن راهیافته بودند و برخی از واژههای عربی نیز به متنهای
پهلوی. این دادوستد که گاه به سمت زبان پارسی یکسویه میشد بسان سیلابی ویرانگر آن
را تا مرز فراموشی بهپیش برد. تا بدان جا که از زبان پارسی چیزی جز
"از"، "به"، "در" و "است" و
"بود" و "شد" به جا نماند.
آری در این هنگام که همگان کاسهی چه کنم چه کنم به دست گرفته بودند مرد فرهنگساز
تاریخ ایران، فردوسی توسی، به پاخاست و زنگ از چهرهی آیینهی تمام نمای فرهنگ و
تاریخ ایران، زبان پارسی، زدود. پس از فردوسی، که بازگویی گسترهی کار بزرگش در
این اندک نمیگنجد، جنبشهای بسیاری با الگوگیری از او به راه افتادند که
به باور بسیاری از پژوهشگران و زبانشناسان، بزرگترین و اثرگذارترین جنبش پس از
شاهنامه، جنبش سره گرایی بوده است. رستاخیزی که با هدف پاکسازی زبان پارسی از
انبوهی[ازدحام] واژگان بیگانه آغاز گرفت و در روزگار ما توسط فرهنگستانهای یکم و
دوم، البته با میانهروی بیشتری، دنبال شد. جنبشی که سبب شد ما امروز به طیاره
بگوییم هواپیما، به مطبخ بگوییم آشپزخانه، به نظمیه بگوییم شهربانی، به میزان
الحراره بگوییم دماسنج، به اونیورسیته بگوییم دانشگاه و دیگران
فرهنگستان ایران که در سال 1314 بنیاد نهاده شد بسیاری واژههای دانشی در رشتههای پزشکی، فیزیک، جانورشناسی، مهندسی، شیمی و زمینشناسی برنهاد که بیشینهی آنها جایگیر شدهاند و به کار میروند. برای نمونه میتوان از ترمهای زیر نام برد:
آبفشان، آذرسنج، آذرین، آوند، انگل، بازتاب، بازدانگان، دم، بازدم، بافتشناسی، برآیند، بردار، بزرگ سیاهرگ، بسامد، بندپایان، بیگانهخوار، پدیداری، پرچم، تاقدیس، تخمک، چگال، دریچه، دولختی، راستا، کاسبرگ، گشتاور، گرانروی،واگرایی، و بسیاری دیگر
بدبختانه این روند امیدوارکننده که جان تازهای در کالبد
فرومرده ی زبان پارسی دمیده و آن را اندکی از "بیتحرکی" به درآورده بود
شتابی کاهنده به خود گرفت و چنان پیش رفت که بسیاری نگران بازگشت واژگانی همچون
بارومطر، تحمیص، قوه اتصالیه، موازنه المیاه و میزان الثقل به زبان پارسی شدند.
ازاینرو گروهی از دانشمندان اندیشهکار و میهندوست، که در هر برههی تاریخ
پشتیبان فرهنگ و زبان ایران بودهاند، دست به کوششهایی پراکنده ولی سودمند زدند.
بزرگانی چون دکتر محمود حسابی، دکتر فریدون جنیدی، دکتر محمد حیدری ملایری، دکتر
میرجلال الدین کزازی و دیگران که کارهای ارزندهی شان در توانمندی زبان پارسی و
پرباری گنجینهی واژگانی آن بسیار سودمند بوده است.
نکتهی مهم دیگر اینکه، پالایش زبان تنها ویژهی زبان پارسی
نبوده و نیست بلکه زبانهای دیگری همچون عربی، چینی و حتی برخی از زبانهای
اروپایی نیز در این فراروند[process] درگیر هستند.
برای نمونه در عربی بهجای واژههای فوتبال، والیبال و بسکتبال برابرهایی ساخته
شده و در رسانههای گروهی به کار میرود.
در زبان چینی پا را فراتر نهادهاند، چنانکه بهجای هیدروژن، اکسیژن،الکترون و
بسیاری دیگر از واژه های جهانی(یعنی واژههایی که در تمامی زبانهای جهان پذیرفتهشدهاند)
برابرهای چینی ساخته شده است. نمونه های یادشده
بهخوبی بایستگی پاسداری از زبان را بر ما روشن میدارد، چه آنکه برهان های
استوار بسیاری برای پاسداری از زبان وجود دارد که در آینده بدانها خواهیم پرداخت.
سرور ذوالفقاری آزگارا ( مطلقاً) با دیدگاه شما همدانستارم ( موافقم ) ، بیافزایم که اگر ساز و کار و واژه ها ی پارسی برای پارسی زبانان شناسانده و چرایی واژه سازی شکافته شود ( شرح داده شود) می تواند به جنبش رستاخیزی پارسی فرانو بیانجامد یا آن را بیاماید (آماده سازد) هر چند با درآیش ( ورود ) به روزگار دادگان ( عصر اطلاعات ) زمینه آرام آرام فراهم میشود .